انتقاد کنایه‎آمیز رییس بسیج به مسئولانی که جایگاه سپاه را تضعیف می‎کنند


افرادی که از رهبری فاصله گرفتند، عاقبت بخیر نشدند

سیاست > نظامی - مهر نوشت: رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به صحبت‎های اخیر یکی از مسئولان کشور، گفت: اعلام برخی صحبت‎ها از بلندگوهای رسمی کشور قطعا نمی‌تواند جایگاه سپاه را تضعیف کند.

سردار غلامحسین غیب پرور رئیس سازمان بسیج مستضعفین در مراسمی به مناسبت روز پاسدار و ولادت امام حسین (ع) در مسجد امیر المومنین شهرک محلاتی، گفت: پس از قرن های متمادی امام خمینی توانست بروز و ظهور جلوه حسینی را بار دیگر محقق کند و انقلاب اسلامی به واسطه رهبری امام و حضور بصیرانه امت پدید آمد. مردم امام را فهمیدند و پای امام عزیزشان ایستادند و در این مسیر از هیچ کوششی در تقویت انقلاب فروگذار نکردند.

سردار غیب پرور با اشاره به صحبت های اخیر یکی از مسئولان کشور، تصریح کرد: پاسداران ناب انقلاب اسلامی از روز اول عهد و پیمان با مولای خویش بسته که پای ولایت و انقلاب بایستند و اعلام برخی صحبت ها از بلندگوهای رسمی کشور قطعا نمی‌تواند جایگاه سپاه را تضعیف کند چرا که جامعه پاسداری، پای انقلاب و رهبری ایستاده است.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به صدور انقلاب اسلامی به سایر ملت ها و کشور ها تاکید کرد: مردمان خارج از جمهوری اسلامی قدر انقلاب اسلامی را شاید خیلی بیشتر بدانند که بخش اصلی این اتفاق را مدیون پاسدارن عزیز هستیم. انقلاب اسلامی مدیون سیاست بازی سیاسیون نیست، بلکه مدیون مجاهدت‌های رزمندگان است.

وی با اشاره به قدر و جایگاه و مقام پاسداری، گفت: پاسداران انقلاب اسلامی باید قدر خود را بدانند و باید هرچه می‌توانیم ارتباطمان را با اهل بیت تقویت کرده و بدانیم عاقبت بخیری ما در اتصال به وجود امام خامنه‌ای عزیز است. کلام رهبری نباید روی زمین بماند چرا که خسران واقعی آن است که به کلام ولایت عمل نشود و از فیوضات این کلام نورانی خود را بی بهره بگذاریم.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به شعار سال، که حمایت از کالای ایرانی است، تصریح کرد: عدم توجه به ظرفیت‌های داخل، ظلم بوده و بسیج در حوزه بهره مندی از متخصصان برای پیشرفت کشور بارها و بارها اعلام آمادگی کرده است.

وی با اشاره به وجود دویست هزار مهندس بسیجی، اظهار داشت: مهندسان بسیجی ما آماده فعالیت در تقویت نظام با طرح‌های آماده و بسیار بزرگی هستند که اگر عرصه باز شود قطعا این نیروهای مومن مشکلات کشور را حل خواهند کرد.

رئیس سازمان بسیج مستضعفین در پایان تاکید کرد: در طول تاریخ انقلاب اسلامی بارها و بارها دیده ایم افرادی که از رهبری فاصله گرفتند، عاقبت بخیر نشدند و قطعا سعادت از آن کسی است که همواره در کنار ولایت و گوش به فرمان رهبری معظم انقلاب باشد.

رهبری انقلاب چه صفتی را برای ارتش برگزیدند؟


سیاست > رهبری - رهبر معظم انقلاب فرمودند: جا دارد که امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران را «حزب‌الله» بنامیم؛ ارتش حزب‌الله. «الا انّ حزب‌الله هم المفلحون».

به گزارش خبرآنلاین، کانال تلگرامی دفتر مقام معظم رهبری در آستانه روز ارتش به بازخوانی سخنرانی 21 سال پیش رهبر انقلاب پرداخت. ایشان در این سخنرانی فرمودند:

حزب خدا مفلح و رستگار است. حزب خدا غالب و پیروز است. هر چه می‌توانید، در این خطِّ حزب‌اللّهی جلو بروید.

حزب‌الله، یعنی کسی که هم از امکانات خداداد بهترین استفاده را می‌کند - از دانش استفاده می‌کند، از خرد و اندیشه استفاده می‌کند، از نیروهای انسانی استفاده می‌کند، از ابتکار و تجربه استفاده می‌کند، از تجربه‌ی هشت سال دوران دفاع مقدس بیشترین استفاده‌ها را می‌کند و هم ارزشهای انسانی و الهی را که اسلام به او آموخته است، گرامی می‌دارد و آن را مایه‌ی پیشرفت خود به حساب می‌آورد و به آن تکیه می‌کند و با آن سرافراز است.

رهبری انقلاب چه صفتی را برای ارتش برگزیدند؟


سیاست > رهبری - رهبر معظم انقلاب فرمودند: جا دارد که امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران را «حزب‌الله» بنامیم؛ ارتش حزب‌الله. «الا انّ حزب‌الله هم المفلحون».

به گزارش خبرآنلاین، کانال تلگرامی دفتر مقام معظم رهبری در آستانه روز ارتش به بازخوانی سخنرانی 21 سال پیش رهبر انقلاب پرداخت. ایشان در این سخنرانی فرمودند:

حزب خدا مفلح و رستگار است. حزب خدا غالب و پیروز است. هر چه می‌توانید، در این خطِّ حزب‌اللّهی جلو بروید.

حزب‌الله، یعنی کسی که هم از امکانات خداداد بهترین استفاده را می‌کند - از دانش استفاده می‌کند، از خرد و اندیشه استفاده می‌کند، از نیروهای انسانی استفاده می‌کند، از ابتکار و تجربه استفاده می‌کند، از تجربه‌ی هشت سال دوران دفاع مقدس بیشترین استفاده‌ها را می‌کند و هم ارزشهای انسانی و الهی را که اسلام به او آموخته است، گرامی می‌دارد و آن را مایه‌ی پیشرفت خود به حساب می‌آورد و به آن تکیه می‌کند و با آن سرافراز است.

.....

سیاست > احزاب و شخصیت‌ها - صاحبان تریبون‎های نمازجمعه، یک به یک خبرساز می‎شوند. آنها نه اینکه شاخ غول شکسته باشند، بلکه روندی را آغاز کرده‎اند که تاکنون خیلی برای جامعه ایرانی ملموس نبوده است.

به گزارش خبرآنلاین، ائمه جمعه گویی قرار است که شهر به شهر تغییر رویه دهند. از تبریز گرفته که نماینده ولی فقیه در آن هم به مصلی می‎رود هم به استایوم ورزشی، تا آمل که امام جمعه‎اش تیم فوتسال مردان و زنان را تاسیس می‌کند و خود نیز مشغول به ورزش می شود.

امام جمعه ای که تماشاگر ویژه بازی‎های تراکتور است
آیت‎الله آل‎هاشم را باید نخستین امام جمعه ای دانست که تفاوت را در رفتار و کردار او می شد دید. او در بحبوحه اظهارات روحانیونی که سیاست را چاشنی خطبه های نمازهای جمعه خود کرده بودند، از برداشته شدن نرده های بین خود و مردم در مصلای تبریز خبر داد، تا با این کار همه را شگفت زده کند. شگفتی برای این اقدام امام جمعه تبریز حامی تیم فوتبال تراکتورسازی، با انتشار زوایای دیگری از زندگی سیاسی و اجتماعی او بیشتر هم شد. 

«هیچ ایرادی ندارد که یک روحانی در استادیوم حضور پیدا کند و جوانان حاضر در استادیوم را تشویق به حضور در نماز جمعه کند. البته اینطور نیست که فقط به استادیوم بروم، به دانشگاه‌ها هم می روم و با دانشجویان در سلف غذا می‌خورم و با آنها صحبت می‌کنم؛ خوابگاه می‌روم و با آنها درد دل می‌کنم. به بیمارستان‌ها می‌روم با بیماران صحبت می‌کنم و با همراهان بیمار درددل می‌کنم. اگر وقت کنم مسابقات را از تلویزیون تماشا می‌کنم البته سعی می‌کنم بیشتر مسابقات ملی را ببینم. کم و بیش برنامه 90 را هم اگر فرصت کنم، می‌بینم.» (اینجا) این بخشی از گفت و گوی امام جمعه تبریز است. گفت و گویی که اگر کسی مصاحبه شونده را نشناسد محال است به ذهنش برسد که او از اعضای جامعه روحانیت مبارز باشد؛ چه برسد به اینکه امامت جمعه تبریز را هم برعهده داشته باشد.

قصاب‎زاده‎ای که امام جمعه شد و کشاورزی هم می‎کنداز تبریز به آمل می رویم. شهری شمالی که اتفاقا امام جمعه آن هم طریقه جالبی را برای نزدیک شدن به جوانان در پیش گرفته است. حجت الاسلام سیدجلیل مرتضوی از روحانیونی است که تا حدود زیادی از اقداماتی که تاکنون مختص جامعه روحانیت بوده، فاصله گرفته است. امام جمعه آمل که پیشتر به دلیل سخنرانی در تجمع معترضین دی ماه 96 شناخته شده بود، کسب و کارش را از قرار گرفتن پشت تریبون به زمین های زراعی برده است. او کشاورز است! اما وقت زیادی را هم صرف گفت و گو با جوانان می کند. 

او می‌گوید برای ارتباط با مردم و شنیدن صدای آنها، دامداری و کشاورزی را ادامه می‌دهد و برای گفت‌وگو با جوانان حاضر است حتی در قهوه‌خانه‌ هم حضور یابد. او فرزند یک قصاب است و از مراسمات عروسی گرفته تا خط مقدم نبرد در سوریه حضور دارد. تیم فوتسالی تشکیل داده که برای نهاد نمازجمعه است، چندین بار زندان رفته و با زندانیان‌ها هم غذا و هم صحبت شده‌، خیلی راحت می گوید که با لات ها در ارتباط است و اگرچه صاحب ماشین سمند است اما اگر پرادو هم داشته باشد، ابایی از سوار شدن بر آن ندارد.(اینجا)

گفتیم پرادو؛ بد نیست در کنار این دو امام جمعه، به سراغ فرد دیگری در همین لباس برویم که جنجالی با رسانه ای شدن تصویر خودروی سواری اش بپا شد. (اینجا) محمدنقی لطفی امام جمعه ایلام، دردسرهایی نه تنها برای پرادو سواری خود بلکه برای ولیمه دادن نوه اش هم کشید که البته بعد از چند روز و صدور چند بیانیه به پایان رسید. اما ناگفته نماند که همه نزدیک شدن امامان جمعه به قشر عادی مردم این نیست که آنها مجبور باشند که سطح پایینی از زندگی را تجربه کنند. فردی همچون امام جمعه آمل که بسیاری به تحسین دیدگاه و نحوه زندگی او پرداخته اند هم، معتقد است که ماشین باید امنیت داشته باشد، چه ژیان باشد، چه بنز باشد و چه پرادو.

خیال نکنید شاخ غول شکسته‌اید!کار این ائمه جمعه هرچقدر هم که برای بسیاری از ما تعجب آور باشد، در واقع اقدامی است عادی که در برابر آن باید اقدامات سایر امامان جمعه ای را که تنها ظهرهای جمعه می شود زیارتشان کرد، غیرعادی دانست. 

شاید بتوان مصداق عادی بودن حرکات امام جمعه تبریز را در صحبت‎های ضرغامی جست. رییس اسبق رسانه ملی که مدتهاست بساط صبحانه هایش برای بسیاری از شخصیت های شناخته شده پهن است، در یک نوبت هم با آیت الله آل هاشم، همسفره می شود. او می گوید: «در صبحانه ای که با آقای «آل هاشم» نماینده ولی فقیه در تبریز داشتم، به ایشان گفتم آقای آل هاشم! کار بسیار خوبی می کنید سوار تاکسی و مترو می شوید و استادیوم می روید و بازی های تراکتور را تماشا می کنید اما خیال نکنید که «شاخ غول» شکسته اید! اصلاً شما کار مهمی را انجام نداده اید. از بس خلاف این رویه انجام شده و از بس سبک زندگی و رفتار تغییر کرده، خیال می کنند اگر شما در خیابان راه رفتید، اتفاق بسیار عجیبی رخ داده است.»(اینجا) 

جمله آخر ضرغامی واقعیت تلخی است که جامعه ایران سال هاست با آن مواجه شده است. جامعه ای که در ابتدای پیروزی انقلاب و به دلیل شدت گرفتن ترور چهره های سیاسی که اکثریت آنها در لباس روحانیت بوده اند، حائلی بین مردم و آنان کشیده است.

حال مهم این است که امامان جمعه راهی را برای همنشین شدن با مردم و همصدایی با آنان یافته اند و خود را از دایره دیدارهای هماهنگ شده با مسئول دفترهای شان خارج کرده اند و بعید نیست این نوع نگرش به سایر امامان جمعه هم سرایت کند.

!

بررسی مسئله مدارا و گذشت در گفتار و رفتار امامی که شیعیان او را به نام قیام و جنگ می‌شناسند

فرهنگ > دین و اندیشه - امام حسین را همواره در جنگ و قیام شناختیم. شناخت‌های تک بعدی از اهل‌بیت (ع) آسیب‌های فراوانی به جامعه ایرانی و جهان تشیع وارد کرده است.

این در حالی است که با مرور روایات واحادیث و نگاهی عمیق به سیره آن بزرگوار، مشاهده می کنیم که مدارا وگذشت و همراهی با اقشار مختلف مردم از سوی امام حسین در زندگی اش خصوصا با مخالفان و منتقدان موج می زند. 

مدارا کردن و با مردم و با مهربانی و نرمی برخورد داشتن، یکی از ارزشهای اخلاقی در روابط اجتماعی است که بسیاری از مشکلات رفتاری را برطرف می سازد. هم روان و اعصاب انسان از آرامش مطلوبی برخوردار می سازد و هم دیگران از اخلاق خوش ما بهره مند خواهند شد. امام حسین (ع) در حدیثی فرمود: « اگر جامه ای یا فردی در مشکلات سرگردان شده، و به دنبال چه باید کرد، می گردد و راه چاره ای ندارد، بداند که کلید حل مشکلات افراد، نرمی و مهربانی و مدارا کردن با مردم است.»

پیشتر در خبرآنلاین درباره این موضوع به مباحث زیر پرداخته‌ایم:
مدارا و عقلانیت در قیام امام حسین از نگاه استاد سروش محلاتی
مدارا و گذشت با مخالفان و منتقدان، تجلی‌گاه فضیلت‌های اساسی امام حسین از نگاه دکتر محمود گلزاری
مدارا و محبت با مخالفان، درسی مهم از مهلت خواهی امامد حسین در روز تاسوعا
امام حسین(ع) فرزند مکتب مدارا و گفت‌وگو در بیان دکتر مهدی مهریزی

در این قسمت به بخش هایی از اخلاق اجتماعی در سیره امام حسین (علیه السلام) پرداخته‌ایم. 

بزرگواری در کودکی

ابی رافع نقل می‌کند که: ایام کودکی در مدینه با امام حسین علیه السلام بازی می کردیم، با سنگ های مخصوصی می‌باید هدف خاصی را نشانه روی کرده اگر سنگ به هدف می خورد می بایست از هم بازی خود سواری بگیریم و اگر به هدف نمی خورد و هم بازی هدف را نشانه می رفت ما باید او را سواری می‌دادیم.

در بازی با حسین علیه السلام وقتی من سنگ را به هدف می زدم و می خواستم بر دوش او سوار شوم می فرمود:

امام حسین علیه السلام فرمود: «آیا می خواهی بر دوشی سوار شوی که رسول خدا او را بر دوش خود حمل می‌کند؟».

من از سواری گرفتن منصرف می شدم و هر گاه سنگ او به هدف می خورد، و من از سواری دادن سر باز می زدم و می‌گفتم من هم مثل تو سواری نمی دهم، می فرمود:اَما تَرْضی اَنْ تَحمِلَ بدناً حملهُ رسول الله صلیّ الله علیه و آله ! «آیا راضی نیستی حمل کنی بدنی را که رسول خدا حمل می کند؟».

از این رو با کمال میل او را بر دوش خود گرفته سواری می دادم.

بزرگواری و گذشت
روزی امام حسین علیه السلام با جمعی از دوستان، وارد باغ خود در مدینه شد که غلام آن حضرت به نام «صافی» نگهبان باغ بود. ورود امام به درون باغ بگونه ای بود که، صافی متوجه نشد و مشغول غذا خوردن بود، اما روش غذا خوردن او به گونه ای بود که امام را بخود مشغول داشت. زیرا هر قرص نانی که بر می داشت نصف آن را بسوی سگی که در پیش روی او نشسته بود می انداخت. وقتی از غذا خوردن فارغ شد، ما را دید و با خوشحالی فراوان سلام کرد و پوزش طلبید.
امام حسین علیه السلام پرسید: چرا در غذا خوردن هر قرص نانی که بر می داشتی نصف آن را بسوی سگ باغ می‌انداختی؟صافی پاسخ داد: من غلام شما و نگهبان این باغ می باشم، و این سگ نیز نگهبان باغ است، وقتی سفره انداختم در مقابل من نشست، و به من نگاه می‌کرد. من حیا کردم که او گرسنه باشد و من غذا بخورم، از این رو هر قرص نان را مساوی تقسیم کردم، نیمی خود و نیم دیگر را به سگ می دادم.وقتی امام حسین علیه السلام پاسخ غلام خود را شنید، گریه کرد و فرمود: «اگر چنین است تو را در راه خدا آزادکردم و دو هزاردینارنیز بتو بخشیدم».غلام گفت: اگر مرا آزاد کنی من دست از تو بر نمی‌دارم و باغبان تو در این باغ باقی خواهم ماند. 

وقتی امام وفاداری او را دید، همه باغ را به او بخشید و فرمود: إِنَّ الْکَریم ینْبغی لَه أَنْ یصدقَ قَولَه بِالْفِعلِ، أَو ما قُلْت لَک إجعلْنی فی حِلٍّ فَقَد دخَلْت بستانَک بِغَیرِ إِذْنِک، فَصدقْت قَولی و وهبت الْبستانَ و ما فیهِ لَک، فَاجعلْ اَصحابی الَّذینِ جاؤوا معی أَضْیافاً و أَکْرِمهم مِنْ أَجلی اَکْرَمک اللهُ تَعالی یوم الْقِیامةِ و بارک لَک فی حسنِ خُلْقِک و أَدبِک. «انسان بزرگوار باید عمل او گفتارش را تأیید کند، مگر به شما نگفتم که من را حلال کن زیرا بدون اجازه شما وارد باغ شدم، پس گفتارم را با عمل تصدیق کردم که این باغ را با آنچه در آن است بتو بخشیدم، پس دوستان مرا میهمانان من بحساب آور و به آنان احترام بگذار، خدا تو را در روز قیامت کرامت ببخشد، و این اخلاق نیکو و ادب تو را مبارک گرداند». 

ارزش پاسخ دادن به دعوت 
امام حسین علیه السلام با گروهی از یاران گرد هم بودند که شخصی یکی از همراهان امام را به سفره غذایی فرا خواند، اما او عذرخواهی کرده دعوت به طعام را رد کرد. امام علیه السلام به او اعتراض کرد و فرمود: «برخیز و دعوت برادر مؤمن را اجابت کن، در دعوت عذرخواهی وجود ندارد، دعوت برادر مؤمن را بپذیر و اگر روزه نداری، بر سر سفره بنشین و از غذاهای آن بخور و اگر روزه داری مقداری از غذا را بردار و تبرک کن». 

برطرف کردن مشکل مؤمن
یکی از ارزش های اخلاقی، در زندگی اجتماعی، برطرف کردن نیاز نیازمندان، و مشکلات مؤمنین است.

قال الامام الحسین علیه السلام: سمِعت أبی أمیرالْمؤمِنین علیه السلام یقُولُ: قال رسول الله صلیّ الله علیه و آله: منْ سعی فِی حاجة أَخِیه الْمؤْمِنْ فَکَأَنَّما عبَداللهَ تِسعةَ آلافِ سنَةٍ، صائِماً نَهاره، قائِماً لَیلَه «من از پدرم امیرالمؤمنین علیه السلام شنیدم که از رسول خدا صلیّ الله علیه و آله نقل می‌کرد که پیامبر صلیّ الله علیه و آله فرمود: کسی که برای برطرف کردن نیاز برادر مسلمان خود تلاش کند گویا خدا را نه هزار سال عبادت کرده است که روزها را روزه دار و شب ها را به شب زنده داری گذرانده باشد».

تعریف ارزش ها
یکی از ارزش ها، راستی و راستگویی است، ودروغ یکی ازضد ارزش ها و مانع تکامل روح انسانی است،که امام علیه السلام رهنمود داد: قال الامام الحسین علیه السلام: اَلصدقُ عِزٌّ، والْکِذْب عجزٌ، والسرُ أَمانَةٌ، والْجِوار قَرابةٌ، والْمعونَة صداقَة، والْعملُ تَجرِبةٌ، والْخُلْقُ الْحسنُ عِبادةٌ، والصمت زینٌ، والشُّح فَقْرٌ، والسخاء غِنی، والرِّفْقُ لُب. «راستگویی عزّت است و دروغگویی عجز و ناتوانی، راز امانت است و همسایگی خویشاوندی، یاری و کمک صداقت و پاکدلی است و کار و عمل تجربه، و اخلاق نیک عبادت است، و سکوت زینت و آرایش، و طمع و آزمندی فقر و گدایی است، و بخشش، بی نیازی و مدارا کردن، نشانه عقل است»

برخی از ارزش های اخلاقی
امام حسین علیه السلام در یکی از سخنرانی های اخلاقی خود، برخی از ارزش های اخلاقی را به ارزیابی گذاشت، تا مردم زندگی فردی و اجتماعی خود را تنظیم کنند.

امام حسین فرمود: «ای مردم! با ارزش های والای اخلاقی زندگی کنید، و برای به دست آوردن سرمایه های سعادت شتاب کنید، کار خوبی را که برای آن شتاب نکردید به حساب نیاورید، ستایش را با کمک کردن به دیگران بدست آورید.

با کوتاهی کردن سرزنش ها را بجان نخرید. اگر نیکی به کسی روا داشتید و آن شخص قدردانی نمی‌کند نگران نباشید زیراخداوند او را مجازات خواهد کرد، و خدا بهترین پاداش دهنده، و بهترین هدیه دهنده است.

بدانید حاجت ها ونیازهای مردم به سوی شما، نعمت های پروردگارند برای شما، پس نعمت ها را از دست ندهید که دچار عذاب الهی شوید. بدانید همانا نیکی ها ستایش به همراه دارد، و پاداش الهی را فراهم خواهد کرد، اگر نیکی ها را به شکل انسانی می دیدید، آنقدر زیباروی بود که بینندگان را خوشحال می ساخت. و اگر زشتیها را بدرستی مشاهده می‌کردید آن را بسیار زشت روی و بد قیافه می دیدید که دل ها از آن نفرت داشته و چشم ها فرو بسته می‌شد تا آن را ننگرد.

ای مردم! کسی که انفاق و بخشش کند بزرگوار است، و کسی که بخل ورزد پست است، و همانا بخشنده ترین مردم کسی است که به انسانی کمک کند که به او امیدی نداشته باشد. و با گذشت ترین انسان ها کسی است که به هنگام قدرت عفو کند.

و موفّق ترین انسان ها در روابط خویشاوندی کسی است که با آنان که از او بریدند ارتباط برقرار سازد که ریشه ها پس از بریده شدن شاخه ها، دوباره جوانه می زند.

هر کس در نیکی کردن به برادران خود شتاب کند فردا نتیجه آن را خواهد دید و کسی که برای خدا به برادر خود کمک کند خدا او را به هنگام نیازمندی پاداش می دهد و بیش از آنچه به دیگران کمک کرده بلاها را از او دور می سازد.

و کسی که اندوه دل مؤمنی را برطرف سازد، خدا اندوه و مشکلات دنیا و آخرت او را برطرف خواهد ساخت. و کسی که با مردم خوش‌رفتار باشد، خدا نسبت به او خوش‌رفتار است و خدا نیکوکاران را دوست می‌دارد»